محل تبلیغات شما



حجاب و عفاف کامل، دستور و توصیه ی خداوند مهربان به همه دختران و ن باایمان است؛ یا ایها النبی قل لازواجک و بنائک و نساء المومنین یدنین علیهن من جلابییهن؛ ای پیامبر! به همسران و دخترانت و ن مومنان بگو: جلباب های (روسری های بلند) خود را بر خویش فرو افکنند. این کار برای این که شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، بهتر است . پوشش یا حجاب، به صورتی که زیبایی ها و زینت زن را بپوشاند و او را از چشم چرانی مردم هرزه و بی تربیت و آلودگان به شهوت حیوانی و حالات شیطانی حفظ کند، دستوری قرآنی، تکلیفی انسانی و برنامه ای اخلاقی است. اصل حجاب بنا به روایات مختلف از زمان خود پیامبر اکرم (ص) به وجود آمده است به طوری که به عنوان مثال در تاریخ می خوانیم که بعد از نزول سوره نور، عایشه ن انصار را به علت رعایت حجاب تحسین می کند. با توجه به قرآن، تاریخ اسلام و نظر فقها، هدف از حجاب در اسلام فقط پوشاندن بدن زن از تماس با نامحرمان و ممانعت از جلوه گری و خودنمایی اوست؛ نه پرده نشین کردن او. حجاب در اسلام از این منشا سرچشمه می گیرد که محل انواع التذاذهای زن و مرد از یکدیگر تنها باید محیط خانواده باشد و اجتماع منحصراً باید محل کار و فعالیت گردد. می توان گفت اسلام در مورد فلسفه حجاب، جنبه های ذیل را درنظر گرفته است: 1.ارزش و احترام زن: گوهر گرانبها و پرقیمتی چون زن، قوتی در صندوق الهی حجاب قرار داشته باشد، از دستبرن، غارت گران و آلودگان به لجن معصیت و گناه در امان خواهد بود. ن وقتی دیده نشوند و چهره پاک و معصوم آنان در معرض دیدگان مردم قرار نگیرد، شعله ی هوس ها و هواها، آتش آمال و غرایز به سرکشی و سوزاندن پاکی یک ملت و خراب کردن بنای معنویت یک مملکت برنمی خیزد. 2.آرامش روانی: غریزه جنسی یک حس اشباع نشدنی است و در صورت رهاشدن، گرایش به آن زیاد و زیادتر می شود. اسلام بر این پایه دستورات خاصی برای تعدیل این غریزه آتشین در زن و مرد صادر کرده است. در این بین وظایف خاص ن پرهیز از هرگونه خودآرایی برای جلب توجه مردان است. 3.استحکام پیوند خانوادگی: اختصاص یافتن استمتاعات و التذاذهای جنسی به محیط خانوادگی و در محدوده ازدواج مشروع، پیوند زن و شوهری را محکم می سازد و موجب اتصال بیشتر زوجین به یکدیگر می شود. 4.استواری اجتماع: کشاندن تمتعات جنسی از محیط خانه به اجتماع، نیروی کار و فعالیت اجتماع را ضعیف می کند. 5.موفقیت های معنوی: زن پوشیده، از بین خود و خدا، خدا را برگزیده است. چنین انتخابی به روحیه تفکر و عمل او حال و هوای دیگری می بخشد و به پوشش او معنا می دهد و آن را عملی منطقی، خداپسندانه و در راستای حرکت های تکاملی او قرار می دهد که به زیبای های درونی او تجلی بخشیده است. پوشیدگی زن نمود بارز تقوای اوست. مقام معظم رهبری در بیانات خود از حجاب به عنوان مظهر معنویت یاد نموده و می فرمایند: سال ها غرب با معنویت و با مظاهر معنویت جنگیده است. یکی از مظاهر معنویت که غرب هیچ وقت با آن سر سازگاری نداشته، حجاب بوده است . 6.سلامت جسمانی و روانی: پوشش دینی، پیام عفت، شخصیت و خداترسی زن مسلمان است و مردان جامعه نه تنها به چنین بانوئی چشم طمع نخواهند برد و پاکی و نجابت او را می ستایند و از طرفی بدن و زیبائی های او در سایه ی حجابی که دارد، از چشم نامحرمان پوشیده خواهد بود. در این صورت است که زن در سنگر حجاب خود از تیر نگاههای زهرآلود و سخنان آزاردهنده و برخوردهای اراذل جامعه مصون خواهد بود و آرامش و امنیت درونی او برقرار خواهد شد. حجاب و پوشش دینی نگهبان زن از نگاه های آلوده و آسیب های احتمالی است که به زن آرامش و مصونیت می بخشد و هر چه این پوشش کامل تر گردد، درصد امنیت و حفاظت آن بالاتر می رود. برعکس آنچه مخالفین حجاب خرده گیری می کنند، حجاب موجب فلج کردن نیمی از افراد اجتماع نیست؛ حکم اسلام در مورد حجاب، مانع هیچ گونه فعالیت اجتماعی یا اقتصادی نیست؛ آنچه موجب فلج کردن نیروی اجتماع است، بی حجابی و ترویج روابط آزاد جنسی و آلوده کردن محیط کار به لذت جویی های است. برخی از روش های ترویج حجاب عبارتند از: 1.آموزش حجاب در مدارس. 2.تشویق ن و دختران به رعایت حجاب اسلامی. 3.فعالیت های علمی، فرهنگی و هنری در زمینه فرهنگ سازی حجاب. 4.ترویج فرهنگ غیرت. 5.نظارت لازم بر رسانه های جمعی. 6.فعالیت های موثر قوای سه گانه در امر ترویج و گسترش فرهنگ حجاب. 7.امر به معروف و نهی از منکر. 8.تقویت عقلی و منطقی حجاب در بین ن.


دختران خودنما در چشم ها جای دارند
ولی دختران عفیف در دل ها
زیرا حجاب یعنی به جای شخص،
شخصیت را دیدن

بیا فکر کنیم حجاب محدودیت است،
من آزادانه عاشقت هستم ای زیباترین محدودیت دنیا…

 

چادر مشکی تو ، برایت امنیت می آورد
خیالت راحت،
گرگ ها همیشه به دنبال شنل قرمزی هستند…

 

من شکایت دارم…
از آن ها که نمی فهمند چادر مشکی من یادگار مادرم زهراست
از آن ها که به سخره می گیرند قـداسـتِ حجابِ مادرم را ؛
چـــــرا نمی فهمی؟
این تکه پارچه ی مشکی، از هر جنسی که باشد
حـــُرمــت دارد !

 

حجاب بوته خوش بوی گل عفاف است
حجاب مصونیت است نه محدودیت.

 

حجاب تضمین کننده سلامت جامعه و مصونیت آن در برابر حیله شیطانی و تهاجم فرهنگی است.

 

حجاب مانند اولین خاکریز جبهه است
که دشمن برای تصرف سرزمینی حتماً باید اول آن را بگیرد…

 

حیا را که نفهمی…
چادر سیاه تو را محجبه نخواهد کرد…
هر با حجابی مومن نیست…
ولی هر مومنی با حجابه…

 

من برای رعایت حجاب خودم هزاران دلیل دارم؛
جلب رضایت خدا؛
آرامش روانی؛
انقراض بی بند و باری؛
آرامش فردی و اجتماعی؛
تقویت تمرکز؛
تحکیم بنیان خانواده؛
کاهش خیانت و نا امنی؛
شکر نعمت زیبایی؛

 

حجـاب یعنی زیبـایی هـای مـن بـرایِ خــدا
حجـابـــ یعنـی خــدایـا می دانـم غیرتتــــــ
به من وصفـــ نـا شدنـی ستـــ
بـه احــترام غیرتتــــ
حجـابــــ بر سر میکنـم قربهً إلــی الله…

 

خواهرم:
از بی حجابی است اگر عمر گل کم است
نهفته باش و همیشه گل باش

 

چـادری اگر هستم
لباس های قشنگ هم دارم
غروب جمعه اگر دلم میگیرد
شادی ها و دیوونه بازیای دخترونه ام سرجایش است!
سر سجاده اگر گریه میکنم!
گاهی هم از ته دل میخندم
شاید جایم بهشت نباشد!
اما چادر من بهشت من است

 

ه نفر بهش گفت آخه تو این گرما با این چادر مشکی چطوری میتونی طاقت بیاری
گفت شنیدم آتش جهنم خیلی گرمتره.

 

چادر زهرا حکایت میکند!
از بی حجابی ها شکایت میکند
روز م بر ن با حجاب!
حضرت زهرا شفاعت میکند.

 

حجاب نیمی از ایمان است
حـجاب بوته خوش بوی گل عفاف است.

 

زن با حجاب همچون مرواریدی در صدف است

 

من شکایت دارم…
از آن ها که نمی فهمند چادر مشکی من یادگار مادرم زهراست
از آن ها که به سخره می گیرند قـداسـتِ حجابِ مادرم را ؛
چـــــرا نمی فهمی؟
این تکه پارچه ی مشکی، از هر جنسی که باشد
حـــُرمــت دارد !

 

حجابــــ
احترام به حرمت های الهی ست
و
چادر – حجـاب برتر –
بله ی بلند من است به یکتا معشوق عالم، به خدای مهربانم
کمی فکر کن …
تو با بی حجابی به چه کسی بله می گویی؟

 

حجاب یعنی من مجهز به آنتی ویروس هوس و وسوسه هستم

 

صالت زن مسلمان عفت اوست که حجاب مهمترین رکن آن است.

 


انسان ها باید همواره ایمان عمیق به خداوند داشته باشند. ایمانی که با هیچ کدام از لذات دنیوی گسسته نگردد. در نتیجه زن، خودآرایی و خودنمایی را بسیار زشت تلقی کند و خود را در برابر این امور بزرگ ببیند.

علی(ع) فرمود: المرءُ بایمانِهِ؛ شخصیت انسان در گرو باورهای مذهبی اوست.»(8)

و المؤمنُ بعمله؛ و ایمان انسان در عمل او جلوه گر است.»(9)

چگونه کسی می تواند ادعا کند که مسلمان است اما به اصول آن معتقد نباشد و آن را امری زاید و در حصار و بند کردن خود تلقی نماید؟!

پس عالی ترین نقش در کیفیت زندگانی انسان، باورهای درست و ایمان است.


طرفداران برهنگی و کشف حجاب، برای عدم پذیرش حجاب، دست به توجیه و استدلال می زنند و اشکالاتی مطرح کرده اند که موجب تردیدهایی گشته است که به طرح چند نمونه می پردازیم:

1ـ برخی می گویند انسان چه زن و چه مرد، آزاد آفریده شده و آزادی، مفهوم مقدسی است که همگان طرفدار آنند، ولی حجاب و پوشش اسلامی، دست و پا گیر بوده و ن را منزوی و پرده نشین کرده، در نتیجه از مواهب آزادی محروم بوده اند. می گویند: خداوند در نهاد بشر غرایز بسیاری از جمله غریزه جنسی» نهاده است، که نباید آنها را سرکوب کرد، بلکه باید با کمال آزادی، این غرایز را اشباع نمود و گر نه موجب عقده و بیماری های روانی در افراد می شود.

ولی روشن است هر چیزی دارای حدی است. آیا انسان آزاد است که غذای مسموم بخورد یا نصف شب طبل بزند و همسایه ها را بیدار نماید؟.

قطعا آزادی دارای حد و مرز است. آزادی ای مقدس است که موجب ضرر و زیان و سلب آزادی و آسایش دیگران نشود.

2ـ می گویند: ن نیمی از جامعه هستند و باید دوش به دوش مردان به کارهای فرهنگی، ی، اقتصادی و . بپردازند. صحیح نیست که جامعه را از نیمی از نیروی انسانی خود محروم کرده و آنها را به انزوا کشید. حجاب عامل مهمی برای به انزوا کشیدن نی است که نیمی از جامعه را تشکیل می دهند. حجاب دست و پا گیر بوده و ن را از فعالیت های فرهنگی، اقتصادی، ی و . باز می دارد.

درست است که ن نیمی از اعضای فعال جامعه هستند و باید در تمام صحنه ها تلاش داشته باشند، ولی پوشش اسلامی (حجاب) در حدی که آنان را از تلاش در صحنه های کار و فعالیت باز دارد، دست و پا گیر نیست، زیرا حجاب به معنی پرده نشینی نیست بلکه به معنی پوشش معقول است.

زن می تواند با لباس های بلند و پوشش کامل اسلامی به تلاش برای زندگی بهتر بپردازد و در مواردی که چادر لباس برتر و پوشش عالی تر است در صحنه ظاهر شود.

3ـ می گویند: حجاب و پوشش زن، موجب فاصله انداختن میان زن و مرد شده، مردان را به ن حریص تر می کند و آتش تمایلات آنها را شعله ورتر می کند چرا که الانسانُ حریصٌ علی ما مُنِعَ؛

انسان نسبت به چیزی که از آن ممنوع شده، حریص است.»

این اشکال، نوعی مغالطه است، چون پوشش در اسلام به معنی محرومیت زن و مرد از اشباع غریزه از راه صحیح نیست تا موجب عطش بیشتر و ناهنجاری گردد. اگر آنچه که اسلام در مورد آسان گیری در ازدواج فرموده، اجرا شود، غریزه از راه صحیح اشباع شده و اشکالی پدید نمی آید.


فلسفه وجوب حجاب برای ن، وجود تفاوتهای فیزیکی و روحی میان زن و مرد می باشد. در حقیقت حجاب باعث تقویت شخصیت ن شده و جایگاه آنان را در جامعه ارتقا می بخشد، طوریکه جامعه با بانوان محجبه بعنوان یک انسان شایسته و نمونه برخورد می نماید و با بانوان غیر محجبه با در نظر گرفتن زیبایی آنان با آنان برخورد می کنند نه با در نظر گرفتن شخصیتشان.

یکی از حاکمان بنی عباس از مردم مالیات زیادی می گرفت، برای او خبر آوردند که مردم شهر بلخ که یکی از شهرهای کشور افغانستان است بخاطر فقر قادر به پرداخت مالیات سنگین نیستند، حاکم عباسی والی بلخ را احضار کرد و به او دستور داد برای گرفتن مالیات با مردم سختگیری کند. والی هم برای اخذ مالیات مردم فقیر بلخ را تحت فشار قرار داد.

مردم که توان پرداخت مالیات سنگین را نداشتند تصمیم گرفتند که نزد همسر والی که زن مومنه ای است بروند و از او بخواهند که نزد والی وساطت کند.

همسر والی بخاطر رفع فشار از مردم فقیر بلخ لباس قیمتی خود را که مزین به جواهرات گرانبها بود به جای مالیات مردم به والی داد تا به دست حاکم بدهد.

والی نیز این کار را انجام داد.

وقتی لباس را نزد حاکم برد، حاکم از او پرسید، این لباس را برای چه اینجا آورده ای؟

والی گفت: مردم بلخ فقیر و ناتوانند، همسرم لباس قیمتی خود را به جای مالیات آنان داده است.

حاکم از اقدام همسر والی تحت تاثیر قرار گرفت و به والی گفت: از اهالی شهر بلخ مالیات نگیر و این لباس را به همسرت بازگردان.

وقتی لباس به دست همسر والی رسید، زن از والی پرسید. آیا حاکم لباس مرا دید؟

والی در جواب گفت: بله. زن والی گفت: لباسی که چشم نامحرم آن رادیده من دیگر نمی پوشم، و این زن با عفت و درستکار دستور داد آن لباس را بفروشند وبا پول آن مسجدی بیرون شهر برای مسافران بنا کنند.

از ابن بطوطه عالم جهانگرد نقل شده که این مسجد در شهر بلخ افغانستان موجود است.


خداوند حجاب را برای ن واجب نمود تا از چشم بيماردلان در امان بمانند. ن به مثابه جواهری گرانبها، نیمی از جامعه را تشکیل داده و مسئولیت مهم تربیت نسلهای آینده را بعهده دارند لذا دین مبین اسلام از طریق حجاب موجبات مصونیت آنان را فراهم نموده است.


علاوه بر تأثیر حجاب در تامین سلامت روحی و فکری، حجاب در تامین سلامت جسمانی افراد جامعه نیز نقش دارد. با این توضیح که عدم رعایت حجاب و پوشش مناسب معمولا باعث تحریک جنسی افراد جامعه می‌گردد و تحریک جنسی نیز در بسیاری از موارد در نهایت باعث ایجاد ارتباط‌های جنسی غیر قانونی می‌شود و ارتباط‌های جنسی نامشروع نیز باعث پیدایش بیماری‌های خطرناکی مثل ایدز می‌گردد که امروزه از خطرناک ترین بیماری‌هایی است که قربانی فروانی از انسانها می‌گیرد و نسل بشر را تهدید به نابودی می‌کند. امروزه به دلیل گسترش فساد و روابط جنسی نامشروع که یکی از پیآمدهای بی‌حجابی و بدحجابی است، آمار تعداد مبتلایان به بیماری‌های خطرناک رو به گسترش است.

در سمینار بین المللی پزشکی تهران که با شرکت دوهزار متخصص از شصت کشور جهان تشکیل گردید، در پاسخ یکی از حضار که برای مصون ماندن از بیماریهای مقاربتی چه باید کرد؟ خانم دکتر m.od-uncan در حالی که منقلب شده بود فریاد زد: اطاعت از قوانین اسلام».

بدون تردید از جمله قوانین اسلام که جنبه پیشگیری از مفاسد ناشی از بی‌بندوباری های جنسی دارد قوانین مربوط به تنظیم روابط صحیح بین محرم و نامحرم است و یکی از مهم ترین قوانین تنظیم رابطه صحیح بین محرم و نامحرم قانون مربوط به حجاب و پوشش در مواجهه با نامحرم است.



 


 

بانوانی که از سلامت روحی و روانی برخوردارند در خود کمبودی احساس نمی‌کنند و در نتیجه تمایلی نیز به جلب توجه دیگران ندارند، ولی نی که دارای عقده حقارت هستند با نمایش زینتها و زیبایی ها و استفاده کردن از لباس های رنگارنگ و جذاب در بیرون از منزل و در مواجهه با نامحرم می‌کوشند تا احساس حقارت و کمبود خود را به نحوی مرتفع نمایند. چون همان گونه که انسان زبان دارد، لباس او نیز زبان دارد و زبان لباس خسته نمی شود. اندازه لباس گویای سن و سال پوشنده آن است و شکل آن معرف شغل و مقام و رنگش مرتبط با اخلاق و رفتار طرف و جنسش تعیین کننده احتمالی بنیه های اقتصادی فرد و پاکیزگی و چرکین بودن و مرتب و نامرتبی آن نشان دهنده شخصیت پوشاننده آن است، و بدتر از همه لباسها، لباس شهوت است که زبانی درازتر از همه لباسها دارد و تنها به معرفی نام و فامیل و ظاهر پوشنده و یک صفت غالب باطنی وی که حب مقام است اکتفا نمی‌کند، بلکه زبان گویای بسیاری از صفات و سجایای پوشنده آن است.

لباس شهرت یک حالت مخصوص انگشت نما دارد که نیروی اجتماع را که باید به سوی کمال و سعادت پیش رود به سوی خود جلب می‌کند و آن را به هدر می‌دهد و چه لباس شهرتی زبانش درازتر از آن لباس زنی است که چشم‌های بسیاری را به چشم چرانی، که مقدمه فساد و بیماری‌های روحی متعددی است، وا می دارد.

روانشناسان منشا و دلیل استفاده از لباس شهرت را عقده حقارت می‌دانند و در این باره می‌گویند: ن و مردانی که در تعویض لباس و انتخاب رنگهای متنوع مبالغه و وسواس دارند جز جبران نقیصه ذاتی کار دیگری نمی‌کنند. افراط در پوشیدن لباس با مدل ها و رنگ‌های متنوع هم نظیر افراط در حرف زدن نوعی مبالغه و زیاده روی است و زیاده روی هم شکل انحرافی از حس حقارت است».

آری، انتخاب لباس و نحوه پوشش و آرایش چهره، مانند رنگ رخسار و چهره از سر ضمیر خبر می دهد. معمولا افرادی که دچار نوعی کمبود شخصیت هستند می‌کوشند که با لباسی که به تن می‌کنند برای خود شخصیتی تصنعی ایجاد کنند. در برخی احادیث به شکل زیبایی به رابطه بین نحوه پوشش و بیماری روحی عقده حقارت اشاره شده است. از امام صادق (ع) نقل شده است: کفی بالمره خزیا ان یلبس ثوبا یشهره»، برای حقارت و خواری آدمی همین بس که لباسی به تن کند که او را مشهور نماید. حاصل اینکه حجاب نشانه سلامت روحی و بی حجابی نشانه بیماری روحی احساس حقارت است.


شاهنامه‌ پوشش‌ ن‌ ایران‌ باستان‌ را در داستان‌های مختلف وصف‌ کرده‌ است‌، از آن جمله؛

وصف گردآفرید در نبرد با سهراب:

زنی بود بر سان گردی سوار

همیشه به جنگ اندرون نامدار

کجا نام او بود گرد آفرید

زمانه ز مادر چنین ناورید

بپوشید درع سواران جنگ

نبود اندر آن کار جایی درنگ

نهان کرد گیسو به زیر زره

بزد بر سر ترک رومی گره

*

شیرین‌ در بارگاه‌ شیرویه‌ می‌گوید:

چنین گفت شیرین که ای مهتران

جهان گشته و کار دیده سران

سه دیگر که بالا و رویش بود

به پوشیدگی نیز مُوَیش بود

بدانگه من جفت خسرو بُدَم

به پوشیدگی در جهان نو بُدَم

بگفت این بگشاد چادر ز روی

همه روی ماه و همه پشت موی

مرا از هنر موی بُد در نهان

که او را ندیدی کس اندر جهان

نه کس سوی من پیش از این دیده بود

نه از مهتران نیز بشنیده بود

*

تهمینه‌ در برابر رستم‌ می‌گوید:

کس‌ از پرده‌ بیرون‌ ندیدی‌ مرا

نه‌ هرگز کس‌ آوا شنیدی‌ مرا

*

سخن منیژه درباره خودش:

منیژه منم دخت افراسیاب

ندیده تنم آفتاب


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها